منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن
منم که ديده نيالوده‌ام به بد ديدن

وفا کنيم و ملامت کشيم و خوش باشيم
که در طريقت ما کافريست رنجيدن

به پير ميکده گفتم که چيست راه نجات
بخواست جام مي و گفت عيب پوشيدن

مراد دل ز تماشاي باغ عالم چيست
به دست مردم چشم از رخ تو گل چيدن

به مي پرستي از آن نقش خود زدم بر آب
که تا خراب کنم نقش خود پرستيدن

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه
کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشيدن

عنان به ميکده خواهيم تافت زين مجلس
که وعظ بي عملان واجب است نشنيدن

ز خط يار بياموز مهر با رخ خوب
که گرد عارض خوبان خوش است گرديدن

مبوس جز لب ساقي و جام مي حافظ
که دست زهدفروشان خطاست بوسيدن

حافـــظ
8 امتیاز + / 0 امتیاز - 1391/06/23 - 19:43
پیوست عکس:
314289_523237087690502_1072477383_n.jpg
314289_523237087690502_1072477383_n.jpg · 480x385px, 40KB
دیدگاه
Mostafa

{-37-}

1391/06/23 - 23:50